اطلاع دادن وجودت به همه
امروز ۱۱/۱۲/۹۰
من وبابات باهم رفتیم پیش دکتر سمیعی تو بیمارستان لاله واسه اینکه مطمئن بشیم تو وجود داری وارد مطب که شدیم برگه سونوگرافی رو نشون خ دکتر دادیم واون هم گفت بله درسته شما باردارید من گفتم نیازی نیست که بخوام آزمایش بدم ؟ گفت نه نیازی نیست تاریخ زایمان هم مشخص کرد
و گفت از امروز فقط قرص فولیک اسید بخور وسرخود هم اصلا"قرص نخور وما هم اومدیم بیرون و بابات گفت که خانمی مبارکه و منهم که دلم گرفته بود گفتم که فعلا"به کسی نگو تا ببینیم چی میشه؟اما بابات قبول نکردو گفت من بابا شدم
پس همه باید بدونن وشب که داشتیم می اومدیم یک قوطی شیرینی خرید و بردیم خونهو مامانيناگفتن شیرینی به چه مناسبت؟ من گفتم همین طوری که رشید گفت دارم بابا میشم و سولماز بارادره ومامان ام البنین گفت چی بارداره؟ کلی هول شده بود طفلکی و اشک تو چشماش جمع شده بود
وهمه تبریک گفتند وجود تو رو به ما بعد که کم کم همه فهمیده بودن (بهاره-عمه ننه فاطی و بقیه)همه زنگ زدن وکلی تبریک گفتن.اما م هنوز باورم نمیشد.