رهامرهام، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه سن داره

نی نی من وباباش(اقا رهام نازنازی)

مهمونی خاله شیما و رهام جون

سلام عزیزم روز چهارشنبه فکرکنم ٢٥ اذر مهمونی خونه خاله شیما بود و قراربود اولین قرعه کشی دوره ایمون باشه .خاله شیما کلییییی زحمت کشیده بودو کلی بهمون خوش گذشت در ضمن اولین دوره قرعه کشیو منو خاله صفورا برنده شدیم (برعکس صندقهای همیشگی) و حالا اینهم از عکساش: درحال تعارف کردن چوب شور به بنیتا رهام و عشقش آوا مشغول تماشای سی دی هردو رهام مشغول بازی  خاله شیما ممنوینم ازتتتتتتتتتتتت ...
14 دی 1392

مهمونی خاله ازاده و هانا جون

سلام عزیز دلم ما امروز یعنی دوشنبه به اتفاق خاله سهیلا و مریم جون و یاسمن جون و سیما و حدیث و مریم گلی و... رفتیم خونه خاله ازاده و هانا جون راستی خاله نیر جون هم که ارومیه میشینن اومده بودن  اینهم چن دتا از عکساش:  در بدو ورود رفتی بالای سرسره   کلی حال میکردی رو سر سره نمیدونم چی دستته خخخخ   ...
11 دی 1392

از شیرگرفتن شیرمردم رهام

سلام عزیزم خیلی دلم گرفته اخه بعد از مهمونی خاله یاسی یه تصمیم جدی تری گرفتم تا شیر ظهرتو واز صیح بعداز خواب تا شب قبل از خوابتو بگیرم بله از روز شنبه٩ اذر ٩٢ من بعد از بیدار شدنت از خواب تا شب بهت شیر ندادم و تو همش فغان میکردی الهییییی بمیرمممممممممممم ظهر واسه اولین بار بدون میمی خوابیدی خیلی واسه یه مادر غم انگیز الهی زودتر این پروسه تدریجی از شیر گرفتن تموم بشه و تو هم کنار بیایی همش دعا میکنم ولی تا جایی که میتونم میبرمت بیرون روز شنبه کلاس مادروکودک یابه قول خودت پاپاپا رفتیم دوشنبه هم بردمت کانون پرورشی فکری که تو کلی دسته گل به اب دادی و پی پی کردی من بیچاره با یه بدبختی از خ وزرا تا مینی سیتی اوردمت تو هر ماشینی سوار شدیم از بوی ...
12 آذر 1392

مهمونی خاله یاسمنو رادین جون

سلام گلم ٧ اذر همگی دعوت بودیم خونه خاله یاسمن(مامان رادین )جون که خیلی زحمت کشیده بودو کلی هم بهمون خوش گذشت ازش ممنونیم راستی یه خبر خوش از این ماه قراره به بهونه قرعه کشی همه ماهی یکبار هموببینیم هورااااااااااااااااا وامابریم سراغ عکسها در ضمن بابارشید این اولین مهمونی بود که با همه خستگیش مارورسوند باباجون ممنونیم . لازم بخ ذکره که تو این جکع تو فقط اوارو اسمشو بلدی و از صبح تا شب همش میگی اوا اوا عشقت نفر جلویی سراین ماشینه هم که کلی قلدری میکردی و نمیذاشتی کسی بشینه روش اینهم جمع دوستان مهربونمون که فقط رهام خاله شیما پی شیطنته نیست خاله یاسمن ممنونیم از همه زحماتت ...
12 آذر 1392

تولد عشقت آوا

سلام عزیزم 9 ابان تولد اوا جونت بود که همگی دعوت بودیم خیلی هم خوش گذشت اینتهم عکساش: توو ارگ آوا رو تخت اوا درکنار مهمانان درحال تاب سواری باز هم در جمع باکلاه تم تولد درکنار بچه ها   ...
12 آذر 1392

تولد 2 سالگی رهام

سلام پسر دسته گلم من ببخش که یه مدتیه وبلاگتو بروز نکردم اخه تنبل شدم  کمی امسال چون تو دقیقا بعد از تولد گروهی مریض شدی اونهم از نوع سخت ما نتونستیم تولد بگیریم اما یه تولد خونه عزیز گرفتیم یه تولد هم خونه مامانی اینا از خدا به خاطر همه چیز ممنونم منونم که تو فرشته کوچولو رو به ما داد تو هم با اومدنت یه دنیا نعمت و شادی واسمون اوردی گلم از تو هم ممنونم که اینقدررررررررررررر پسر خوبی بودی واصلا منو اذیت ندادی تو این 2 سال و 10ماه(با احتساب بارداری) الهی همشه شاد وسرزنده باشه وهمیشه به ارزوهای خوشگلت برسی پسر نازنینم تو و بابا صابر یه سری عکس هم از تولدت تو خونه بابایی محمدت اینهم از داد...
12 آذر 1392

تولد گروهی 92.07.19

سلام عشقم امروز جمعه ١٩تولد گروهی با همه دوستان کلو÷تون تو خانه کودک تماشا برگزار شدکه بیشترین تلاش رو خاله صفورا انجام داد ازش ممنونیم حالاا اینهم عکساش: درابتدای ورود تو اواجون رو پیداکردی خخخخ باز استخر توپ دیدی و خودتو پرت کردی توش ره رهام و گلاره رهام و سبحان رهام و آرمان رهام وخوراکی ها رهام و سرسره یا به قول خودش ایج بدون شرح بازهم بدون شرح جمع دوستان خوبمون و اما کیک وامادر پایان در آخر از خدا ممنونم که یه پسر گلو سالم بهم داده خدا جون دوستت دارم وازت میخوام که همه بچه های روی کره خاکی سالم باشن رهام کوچول...
21 مهر 1392

رامسر شهریور 92

عزیزم ٢٧ شهریور خاله بهاره از طرف محل کارش تو رامسر ویلا گرفت و خیلی بهمون خوش گذشت ازش ممنونیم و چندتا از عکسامون هم میذارم رفتی یواشکی پفک بیاری اینجا هم منو دیدی میخوای فرار کنی به تو که خیلی خوش گذشت   ...
16 مهر 1392

تولد بابارشید 1

سلام عشقم امروز تولد عشق هردوتامون یعنی بابارشید (٩٢.٦.٦) تاظهر خونه بودیم تا مامانی امل زنگ زد و گفت تولد بابارشید خوب میومدید اینجا و من هم گفتم اگه رشید اومد میام خلاصه بابابا هماهنگ کردیمو رفتیم اونجا و کلی خوش گذشت : عمومحمود و خاله معصومه عمورسول و زن عموسمیه مامانی امل و عمو میثم یه عکس عشقولانه اینهم یه عکس دسته جمعی خدایا باباجون رشیدو همیشه واسمون  سلامت نگه دار ...
16 شهريور 1392

سفر به شمال خونه خاله نازی

عزیزم خاله نازی گلمون واسه تعطیلات عید فط تماس گرفت و مارو دعوت به خونشون تو لاهیجان کرد ماهم که کلی دلتنگشون بودیم قبول کردیم وکلی خوش گذشت چندتا از عکسامونو میذارم: دایی امیرمحمد (داداش خاله نازی )که تو هم کلی عاشقشونی خاله سحر اینجا هم که کلی شادی رو دستای بابات اینهم عمو محمد رهام قربون خخنده موشیش اینهم از رهام که به زور میخواد صندلیشو خودش ببره قربونش بره مامان بازهم ازخاله نازی و عمو محمد بابت زحماتی که کشیدن ممنونیم ...
16 شهريور 1392