رهامرهام، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

نی نی من وباباش(اقا رهام نازنازی)

اخرین ماه اولین سال

عزیزم این بعضی از شیطونی هاته که عکس گرفتم  راستی تو ١٠ماه و ٢روزگیت تو خونه عمو سلمان مهمونی ماه رمضونت چند قدم راه رفتی و بعد ازاون خونه خاله نازی با آهنگ عاشق آب این توپولی باب اسفنجی بیشتروقویتر راه افتادی غذارو ازتابه میخوره بدون شرح: بازهم بدن شرح: درحال خوردن قورباغه غواص: ...
23 آبان 1391

جشنواره کوذک در کاخ نیاوران

سلام  امروز ١٩/٧/٩١ جهارشنبه  هستش دیروز منوتو رفته بودیم دم خونمون خرید که خاله راضیه زنگیدو گفت جشنواره کودکه ومنو تو امروزحاضرشدیم تا بربم این هم عکساش غرفه دومینو:که یه بسته هم واست خریدم ٤٠٠٠تومان درحال نقاشی در غرفه نقاشی غرفه دومینو گرفتن بادکنک از مسئول غرفه رهام در غرفه ماهیگیری رهام ذر غرفه کتاب که چندتاش روهم داره وکتاب بزرگ ازدهای کباب پز روخریدیم رهام در غرفه کاموا که واسه خودشو خاله راضی خرید کردیم رهام در غرفه صنایع دستی که عروسک مرد لر و لمی خرید اخه بچم لره رهام در ایستگاه موسیقی رهام مقابل کاخ رهام در مقابل کاخ اصلی رهام در کنار عروسک گردان ها: ر...
23 آبان 1391

تولد نگین

امروز ١٤/٧/٩١ تولد نگینه میخوام چندتا عکس بذار م فضولی های رهام در اتاق نگین   به چی نگاه میکنی عشقم؟ به چی فکرمیکنی؟ ...
23 آبان 1391

تولد بابارشيد

امروز تولدبابارشيد  91.06.06 من تصميم  نداشتم  تولد بگيرم   اما ظهر كه شد يهو دلم خواست كه تولد بگيرم فوري زنگيدم به مامان وگفتم شام  بذاره و  با نگين و  رهام رفتم مركز خريد الماس و  واسه بابايي يه پيرهن مردونه كه قبلا با بابايي ديده  بوديم خريدم و اومدم طبقه پايين و واسش كتوني اكو خريدم  و شب بهش دادم وكلي سورپرايزش كرديم واون خيلي حال كرد متاسفانه عكس نگرفتيم وفقط فيلم بود. من و بابایی خیلی خوشحالیم که خدا تورو به ما داده باباجونت میگه امسال و ÷ارسال یکی از بهترین تولد های زندگیش محسوب میشه ...
23 آبان 1391

جشن دندونی رهام جون

سلام عشقم بالاخره در٩ماه و٧روزگی دندونات جوونه زدن خداروشکرزیاداذیت نشدی واسه جشنت خیلی تلاش کردیم منو عزیزو نگین وصبا مامانی ام البنین و زندایی وخاله اترین کوچولو   فعلا چندتا از عکس های اون روزو میذارم تا بعدا کاملش کنم این هم یکی دیگه الهی فدای تیپت بشم  بقیش برای بعد  راستی تاریخ جوونه زدن اولین دندونت ١٢/٥/٩١ بود الهی پیرشی ننه .     ...
22 آبان 1391

شمال (کردکوی گرگان)

سلام عشقم این اولین سفرت به گرگان هستش ما به اتفاق عمووحید دوست مدرسه بابایی داریم میریم این هم چندتاعکس: این هم یه عکس ٦تایی فدای دستای کوچولوت رهام درحال خوردن نون محلی رهام وبابایی درجنگل کردکوی ...
7 مرداد 1391