رهامرهام، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

نی نی من وباباش(اقا رهام نازنازی)

تولد بابامحمد

امروز 3خرداد و تولد بابايي ما قرار شد 5شنبه بريم خونشون واينهم عكساش : بابايي تولدت مبارك ان شائ اله صدساله شي: ...
7 خرداد 1392

روز پدر

سلام عزيزم ممنون كه اومدي به زندگي ما يه دنيا بركت وشادي و عشق آوردي واسه ما امروز روز پنج شنبستو ماقراره بريم خونه بابايي محمد تاروزشو تبريك بگي اما قبلش بگم كه منو تو بابايي رفتيم واسش واسه روز پدر يه ست ورزشي توپ خريديم تا واسه عكس اسپرت روز جمعه اونهم ناز بشه بعدا عكسشو ميذارم اما بگم از قيمتها كه چه قدر گرون شده يه ست ورزشي ترك شد 320هزارتومن كه باباجون بيجنبه شد ودوتابرداشت و من بيچاره پولشودادم  اينهم عكسهاي جشن 3تاپدربزرگوار: اول بابا رشيد و اولين احظه اي كه توروديد: بعدش به بابايي محمد كه هم روزش وهم تولدشه: اينهم از نوه هاي بابامحمد: بعدش هم به باباصابر عزيز:  ان شائاله هميشه همتون سلامت وسر...
7 خرداد 1392

شهربازي شهرخورشيد

عزيزم امروز پنج شنبستوباباجون گفت امروز ببريمت شهربازي تا كلي كيف كني ولي انگاربابايي بيشتركيف كرد اينهم از عكساش: منوتو سوارترن شديم تو كلي حال كردي اينهم ازتووبابايي اينهم منوعشقم ...
7 خرداد 1392

يه روزآديداسي

امروز منو تو بابايي رفتيم آديداس شعبه پاسداران تا واسه توخريد كنيم راستي قبلش بگم خدارو شكرميكنم رابطه تو وبابارشيد باهم خيلي خوب وعين دوتادوست ميمونيد يا بهتره بگم دوتا داداش باباجون هم كه عاشق تو وواست سنگ تموم ميذاره اين هم چندتاعكس: باباجون واست كلاه وكتوني وتوپ خريدوتوعاشق سه تاشوني اينجاهم اومديم خونه تو ميخواي بابابايي بازي كني اينجاهم باباتوپتوگرفته وتوداري الكي گريه ميكني ...
7 خرداد 1392

آش پشت پاي دايي امير

بالاخره دايي جونن رسيد  استراليا  و ما هم از نگراني دراومديم امروز رفتيم خونه عزيز تا اش بپزيم  وو توهم كلي شيطوني ميكردي ونماز ميخوندي سبزي پاك ميكردي و كلي كار ديگه اينهم چندتا از عكساش: اينجا دارسي با عزيز نماز ميخوني اخه عزيز هروقت ميخوادنماز بخونه ميري اينطوري رو پاش ميشيني: اينجا هم كه گيردادي بري سجده اينجاهم كه سرديگي و كلي خوشحال اينجا هم كلي تلاش كردي تا تو هم رشته بريزي و تازه زيرزبوني صلوات هم ميفرستادي (ازمايادگرفته بودي)   ...
7 خرداد 1392

پارك قيطريه

سلام عشقم امروز روز 4شنبست و خاله صفوراجون بهمون زنگ زدوگفت با بنيتا جون قرارگذاشته بريم پارك قيطريه تو خيلي خوشت اومد و كلي بادوستات كيف كردي و شاد بودي اينهم عكساش: توعكس بالايي خودت ميرفتي هي سوارشون ميشدي و هي منو با يه ذوقي صداميكردي آما يعني ببين ميتونم سوار شم فدات بشم كهن عاشق بلالي من يه  دونه خريدم گفتم نميخوري اما تهشو دراوردي   ...
7 خرداد 1392

سال 1392 مباركككككككككككككككك

  عزيزدلم عيدت مبارك خيلي خوشحالم كه تورو دارم هرروز ازخداي مهربون به خاطر جمع 3نفريمون تشكر ميكنم اميدوارم امسال هم مثل هميشه شادو سالم و صالح باشي . امسال قرارگذاشته بوديم تا بريم شيرازو بندرعباس و قشم ولي وقتي ماشينمون خراب شد نشد كه برنامه هامون اجرا شه و به اين ترتيب شد:اصفهان .شيراز بندر عباس اين هم عكساش: رهام درباغ پرندگان قمصر ...
19 فروردين 1392

جشن نوروز در کارگاه خانه کودک اینده

سلام عزیزم امروزپنج شنبه ٢٤/١٢/٩١ هستشو تو کارگاهتون جشن برپاست و نگین واترین رو هم ثبت نام کردم تا باهم برید درضمن از مسئولین کلاس به خصوص خانم طاهری مرضیه جون و نگین جون خیلی ممنونم که همچین جشنی رو تهیه دیدن تا به شما کوچولو های نازنازی خوش بگذره .این هم عکساش: نگين كلاه ابي به سرشه تا مسابقه بده و برنده شد هورااااااااااااا رادين جون و مامانش (از همكلاسي هاي تو دركارگاه) كيان جون و باباش (همكلاسيت) خلاصه اينكه هم به تو هم به منو نگين و آترين خيلي خوش گذشت ...
19 فروردين 1392

یه روز شادو خوب با دوستای نی نی سایتی

سلام عشقم امروز پنج شنبه هست و همگی خونخ سمانه مامان امیر مهدی جونن دعوتیم این هم چندنمونه از عکسها با تشکر فراوووووووووووووووون از خاله سمانه به خاطرهمه زحماتش خاله جون بوووووووووووووووس باز هم از خاله جون تشکر میکنیم به من که خیلی خوش گذشت شمارو نمیدونم دوستان خوبم ...
19 اسفند 1391