نی نی من وباباش(اقا رهام نازنازی)

سلام عشقم امروز روز مرد و روز پدر و من خدارو شاکرم که به دو تا مرد مدوست داشتنی و مهربون نصیبم کرده  به مناسبت این روز من واسه شما یک ساعت سواچ خریدم و اسه باباجون شلوار و عط خریدیم و شبش هم رفتیم فرحزاد اینم عکساش: خیلی خوش گذشت راستی واسه بابا ضابر یه انگشتر نقره خوشگل خریدیم و واسه بابامحمد یه عطر الور هوم شنل خریدیم. ...

امروز بعد کلاس قرار گذاشتیم با یاسی بریم باغ وحش پارک ملت اینم از عکساش: در بدو ورود خیلی بهت خوش گذشت از یاسی جون ممنونیم واسه اینهماهنگی ...

امسال روز مادر خیلی به ما خوش گذشت ما به همه زنها و دختر هامون کادو دادیم اخه اونا همیشه مارو شرمنده میکردن مامانم و بهار و نگین واترین هیچ کس فکرشم نمیکرد کلی همه سورپرایز شدن رشید جون پسر گلم رهام واسم یه انگشت رطلا و یه دسته گل بسای زیبا بهم هدیه دادن داره واسم بوس هم م یفرسته خداااااااااااااااا فدای نگاه کردنت بشه مامانی   خداجون ممنونم بابت تما داشته هام واسه داشتن مادر و مادر شوهر خوبم واسه زن بودن و مادر بودن خودم واسه خواهر بودنو خاله عمه بودنم همه و همه ممنونم خداجون ممنونم که یه شوهر خوب ومهربون بهم دادی و از همه مهمتر یه پسر کوچولوی ناز و مهربون دادی و منو ازنعمت بسیارررررررررررر زیبای مادر بودن بهره مند...

امروز 23 فروریدینه و تولد خاله ببولی جون رهام خونه ما بودن و تولدو خونه ما برگذار کردن بهار جون تولدت مبارک ایشال صد ساله شی     ...

سلام دوباره ما وقتی از تبریز برگشتیم همون شب بابا با عمو میثم صحبت کرد و هماهنگ کردن تا شبونه راه بیوفتیم بریم سمت بروجرد اینهم چندتا از عکساش در بدو ورود     ...

امروز 7 نوروز استو ما تصمیم گرفتیم بریم تبریز خونه دختر عمه من (مامان) و خیلی خوش گذشت اونجا بهمون فقط حیف که یه برف سنگینی اومد و من خیلی ترسیدم که نکنه تو مریض بشی و برگشتیم زودی اینمم چندتا از عکساش: اینم عکس رهام و پارمیس رهام مشغول تماشای سی دی در راه برگشت نمایی از یخبندان خیلی خوش گذشت بهمون ...

سلام عشق مامان ببخشی که یه مدته غافل شدم از وبلاگت قول میدم زودی جبران کنم و تمامی مطالب جامونده رو واست بذارم امسال سال اسب و امیداورم اسب زندگیت رو به خوشی وسلامتو عشقو شادی بتازه و کوچولوی من همیشه سلامت و شاد باشه این سفره هفسینمونه که به کمک اق رهام چیدیمش اینم پدرو پسر که پدر از شادی چشماش غرق اشک  شده قربون خندش در پایان فقط از خدا سلامتی و عشق و برکت واسه خودمونو همه اطرافیان و دوستای گلمون میخوام ...

سلام عزیزم روز چهارشنبه فکرکنم ٢٥ اذر مهمونی خونه خاله شیما بود و قراربود اولین قرعه کشی دوره ایمون باشه .خاله شیما کلییییی زحمت کشیده بودو کلی بهمون خوش گذشت در ضمن اولین دوره قرعه کشیو منو خاله صفورا برنده شدیم (برعکس صندقهای همیشگی) و حالا اینهم از عکساش: درحال تعارف کردن چوب شور به بنیتا رهام و عشقش آوا مشغول تماشای سی دی هردو رهام مشغول بازی  خاله شیما ممنوینم ازتتتتتتتتتتتت ...